.....................................................................
نورالدين چهاردهي، پژوهشگر مطلع در تاريخ اديان و مسالک، مينويسد:
در ايامي که سرشماري اخير ايران [دهه 1340ش] انجام گرفت تعرفههايي تحت عنوان چهار دين رسمي (اسلام، مسيحي، يهود، زرتشتي) و کلمه غيره نيز افزوده شده بود، بهائيان خواستند بنويسند بهائي، اداره آمار نپذيرفت.
محفلهاي شهرهاي شمال، همه با يک عبارات خاص که قبلاً به آنها ابلاغ شده بود، تلگرافي به اداره سرشماري دادخواهي کردند و ادارات آمار نيز کسب تکليف نمودند. اين ناچيز در اين هنگام در شهر لاهيجان به سر ميبردم. پاسخ از اداره سرشماري صادر گرديد که هر که مذهب خود را مينويسد بپذيريد. مزد کارگران اعم از زن و مرد در باغهاي چايکاري 25 ريال بود سران بهائي از 150 ريال تا 250 ريال به کارگران پرداخت کرده که مذهب خود را بهائي نويسد. آيا اين گونه رفتار مربوط به دين است يا اعمال احزاب، آن هم عمل خلاف، در حزب محسوب نميشود؟…
در ادامه سخن، مطلب ديگري به ذهنم خطور کرد. حزب بهائي حاضر بود دِه نور را آباد سازد و از شاهي به نور جاده سازي کند و نور به بخش تبديل گردد. دولت [ پهلوي]، نور را از دهستان در اندک مدتي به شهرستان تبديل کرد و از شاهي به نور جاده آسفالت کشيد و زمينهاي انتهاي شهر شاهي به نور که متري(150)تومان خريدار داشت، به بهائيان متري( 5 )تومان آن هم به اقساط فروختند. اين بيمقدار در اين موقع در ساري بودم.
اجتماعي در لندن از بهائيان تشکيل شد که ادراه گذرنامه خارج از نوبت، گذرنامههاي بهائيان را آماده ساخت و هواپيمايي کشوري با نصف بها، بهائيان را به لندن برده و به تهران برگرداندند. در اين اوقات اين ناچيز در تهران اقامت داشته و به راءيالعين اين امور را مشاهده کردم. [1]
[1] چگونه بهائيت پديد آمد؟، صص 60 ـ63 .